-
یه استاد
1390/06/13 01:00
روزی استاد خواست میزان درک وجود خدا را اثبات کند به خاطر همین. او پرسید ا : آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد ، آفریده است ؟ دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : بله. استاد :هر چیزی را ؟ پاسخ دانشجو این بود : بله هر چیزی را . استاد گفت : در این حالت ، خداوند شر را آفریده است . درست است ؟ زیرا شروجود دارد . برای این سوال ،...
-
تازه
1390/06/13 00:44
میروم آرام و دوان سوی یار خویش تا برم تحفه ای از برای یار خویش یار من اندر سفر افسرده بود میبرم تا نوش کند آنرا بر جان خویش در ره منزل دیدمش تک آدمی میبرد کیسه ای سنگین بر دوش خویش گفتمش چیست بر دوشتت میبری گفت گویمت اما شود ذهنت پریش گفت یار خویشتن را اندر کیسه ای میبرم تا بندمش اندر به خیش گفتمش نامرد این کار از بهر...
-
[ بدون عنوان ]
1390/05/09 07:28
دفتر سرخم را می گشایم نگاهت خواب آلود است جهان گشته روشن از طلوع نغمه ها چه روز بس خوش آهنگی گنبد نقره فام آسمان میزند چشمک بر جهان می کند بیدار مرا نسیم شکار زمان در تنگ اتاق دلم خانه ای بس بزرگ دارم گویا در این خانه میهمانی بس بزرگ دارم نوای مرغ صبح گاهی برده عقلم از هوش گوشم به نگاه فروغ است از جهان چه می گوید یا...
-
شعر
1390/05/07 23:10
فرزند خاک چون چکاچاک شمشیر های مشرق زمین بریده دلم را زمهرو ز کین به سان قلب پاره پاره گشته ی سردار ایران همان راد مرد این کوی وبرزان کجایی ای بزرگ سردار نامی نگهدار زمان وزمین و این چرخ کاری بلی با توام آریو ای نکو سیرت گذشته ز جان در ره رنج این حیلت تورا کدامین کس ناجوانمردانه از پشت رها کرده خنجرش را براین مشت به...
-
خاطرات یک ایرانی
1390/04/22 09:23
مقدمه : دمدمای صبح اول اسفند یکی از روزهای سرد زمستونی در منطقه ای از خطه ی غرب ایران کودکی متولد شد کودکی از سرزمین مادها هنگام تولد او تنها نبود بلکه با خود همسفری داشت پزشک به خیال اینکه نوزاد اول علایم حیاتی ندارد او را درگوشه ای رها میکیند . حدودا چند دقیقه ای پس از تولد نوزاد اول به طور معجزه آسایی ازسوی ایزد...
-
[ بدون عنوان ]
1390/04/20 22:10
به زودی با زندگی یک ایرانی آشنا میشوید عجله نکنید نظرات خود را اعلام کنید قبل از انتشار مطلب جدید بعداز این بخش خاطرات را دنبال کنید !